در آخرین خبرها آمده بود که تجمع ورزش دوستان و تماشاچیان فوتبال در ورزشگاه ها بیش از گذشته با خشونت ، درگیری های فیزیکی و اعتراض همراه شده است .
تماشاچیان فقط به خاطر ورزش نیست که به ورزشگاه ها می آیند بلکه در جست و جوی منفذی برای تخلیه فشارهای فروخورده یا فراموش کردن مشکلات فردی ، خانوادگی و حرفه ای یا اجتماعی شان نیز هستند . در رفتارهای این تماشاچیان یا علاقمندان ورزش رگه هایی از خشونت و پرده دری های اجتماعی به چشم می خورد که جنس آن با گذشته بسیار متفاوت شده است .
نه فقط توسل به شعارهای سیاسی به گونه های قبلی اعتراض ها افزوده شده بلکه انواع جدیدی از رفتارهای خشونت آميز را شاهدیم که به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران و مردم ناشی از فشارهای اقتصادی هم می باشد . از این رو اگر در گذشته تلاش می شد فرهنگ نا کارآمد و آموزش نا کافی را منشأ چنین مشکلاتی دانسته و " مثلا " از طریق مقابله با این نقطه ضعف ها مشکلات بر طرف شوند اما امروز حکایت چیز دیگری است :
اقتصاد نابسامان تاثیرهای مستقیم خود را بر رفتارهای عمومی مردم نشان می دهد از این روست که شعارهای سیاسی و رفتارهای خاص سرشار از برون ریزی خشونت هیچ مرزی را نمی شناسد . بلاتکلیفی های اقتصادی و عدم امیدواری نسبت به آينده ای نامعلوم بر روابط اجتماعی و فرهنگی و حتی واکنش های سیاسی عموم مردم ، تاثيرهای بزرگی دارد که شاهد آن ها هستیم .
هرگونه واکنشی از نطفه های بسیار کوچک و در پی گردهم آیی چند جوان یا مردانی میانسال و حتی خانواده ها در زمان اوقات فراغت شان در فضاهای عمومی آغاز می شود . چون هیچ گونه امکان درک و مفاهمه ای با فضاي پیرامون یا محیط اجتماعی آن ها وجود ندارد به سرعت جای خود را به گونه ای اعتراض لجام گسیخته و هدایت نشده و بی هدف نسبت به همه چیز ( به عنوان مثال از صندلی ورزشگاه گرفته تا هواداران تیم مقابل ، کادرهای ورزشی ، گاردهای حفاظتي و امنیتی و حتی سیاست های نظام حاکم ) خود را نشان می دهد .
از سوی مسوولان حکومت جمهوری اسلامی ایران ، از رییس جمهور گرفته تا فرماندهان محلی پلیس و امنیت ، نیروهای نظامي و انتظامي کشور ، گروه های معترض برانداز یا هنجار شکن معرفی می شوند چرا که با دیدگاه ایشان ، هيچ نام دیگری بر روی آن ها و رفتار هایشان نمی توان گذاشت .
حال پرسش این جاست که این وضع تا کجا و چگونه ادامه خواهد یافت ? ما ورزش را برای سلامت جمعی و به عنوان یک رفتار جمعی مثبت مفید می شناسیم و یا جماعت ورزشی مان را طبقه جدید اجتماعی که پای آن ها در روابط اجتماعی باز شده است و باید نامی جدید هم برایشان یافت ?
در انتظار دریافت نقطه نظرها و ایده های راهگشای شما هستم .
نظرات شما عزیزان: